از طره تو جز ره سودا نيافتم
وز غمزه تو جز در غوغا نيافتم
در زلف تو شدم که بجويم نشان دل
خود را ز دست دادم و دل را نيافتم
تا دردى غم تو به کام دلم رسيد
در ديده جز سرشک مصفا نيافتم
گويند «يافت هر کسى از دوستان وفا»
بارى من ستمکش رسوا نيافتم
بوسى به حيله ها ز لبت يافتم شبى
بيش آنچنان مراد مهيا نيافتم
بر کام من هر آنچه ز جام لبت رسيد
از جام خضر و کام مسيحا نيافتم
سلطانى از نسيم وصال تو بهره مند
من جز سموم هجر در اعضا نيافتم