شماره ٦١٧: اگر نه روى تو ببينم، به ماهتاب نبينم

غزلستان :: امير خسرو دهلوی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
اگر نه روى تو ببينم، به ماهتاب نبينم
وگر چه ماه بتابد، به ماه تاب نبينم
در آن زمان که نبينم ترا به چشم چو ابرم
چنان ببارد باران که آفتاب نبينم
به خانه سايه همى گيردم ز فکرت زلفت
که آفتاب در اين خانه خراب نبينم
وصال خواهم و اين در به روى من که گشايد
ز خنده شکرينت چو فتح باب نبينم؟
به وصل چند توان گفتنم «هنوز توقف »
کنم توقف، اگر عمر را شتاب نبينم
طمع بود ز دهان تو شربتيم، وليکن
سؤال از که کنم، چون ره جواب نبينم؟
چو دل سخن نشنود و تو عاقبت بربودى
روان بکش که نگه داشتن صواب نبينم
جز آب مى نرود از دو چشم خسرو و ترسم
که چند روز دگر خون رود که آب نبينم



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید