شماره ٨٠٥: چه بلاست از دو چشمت نظر نياز کردن

غزلستان :: امير خسرو دهلوی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
چه بلاست از دو چشمت نظر نياز کردن
مژه را گشاد دادن، در فتنه باز کردن
چو کمال صنع بى چون ز جمال تست پيدا
نتوان حديث عشقت ز ره مجاز کردن
همه خواب مردمان شد به دو ديده تلخ، يارب
ز کجات گشت شيرين حرکات ناز کردن
چه خوش است باد خلوت که دهد سرشک خونين
ز خراش دل گواهى به زبان راز کردن
دل پر ز خون و با تو نزنم دمى که نتوان
به حضور نازنينان غم دل دراز کردن
تو بخسپ خوش که ما را ز غمش چو شمع خو شد
همه روز زنده بودن، همه شب گداز کردن
به جفات دل نهادم، بکن آنچه مى توانى
چه کنم نمى توانم ز تو احتراز کردن
به هوس فدا کنم جان به درت که نيست عاوى
پسر سبکتگين را هوس اياز کردن
صف عاشقانست اينجا، مده، اى فقيه، زحمت
که به شهر بت پرستان نتوان نماز کردن
چه بود متاع خسرو که کند نثار جانان
مگسى چه طمع راند به دهان باز کردن؟



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید