کوته نظر

غزلستان :: پروین اعتصامی :: مثنوی ها، تمثیلات و مقطعات
مشاهده برنامه «پروین اعتصامی» در فروشگاه اپل


افزودن به مورد علاقه ها
شمع بگريست گه سوز و گداز
کاز چه پروانه ز من بيخبر است
بسوى من نگذشت، آنکه همى
سوى هر برزن و کويش گذر است
بسرش، فکر دو صد سودا بود
عاشق آنست که بى پا و سر است
گفت پروانه پر سوخته اى
که ترا چشم، بايوان و در است
من بپاى تو فکندم دل و جان
روزم از روز تو، صد ره بتر است
پر خود سوختم و دم نزدم
گر چه پيرايه پروانه، پر است
کس ندانست که من ميسوزم
سوختن، هيچ نگفتن، هنر است
آتش ما ز کجا خواهى ديد
تو که بر آتش خويشت نظر است
به شرار تو، چه آب افشاند
آنکه سر تا قدم، اندر شرر است
با تو ميسوزم و ميگردم خاک
دگر از من، چه اميد دگر است
پر پروانه ز يک شعله بسوخت
مهلت شمع ز شب تا سحر است
سوى مرگ، از تو بسى پيشترم
هر نفس، آتش من بيشتر است
خويشتن ديدن و از خود گفتن
صفت مردم کوته نظر است



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید