شماره ١١٠: اى مه و خور بروى تو محتاج

غزلستان :: سیف فرغانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
اى مه و خور بروى تو محتاج
بر سر چرخ خاک پاى تو تاج
چه کنم وصف تو که مستغنيست
مه ز گلگونه گل ز اسپيداج
هرکه جوياى تو بود همه روز
همه شبهاى او بود معراج
پادشاهان که زر همى بخشند
بگدايان کوى تو محتاج
ندهد عاشق تو دل بکسى
بکسى چون دهد خليفه خراج
عيب نبود تصلف از عاشق
کفر نبود اناالحق از حلاج
عشق را باک نيست از خون ريز
ترک را رحم نيست در تاراج
چاره با عشق نيست جز تسليم
خوف جانست با ملوک لجاج
دل نيايد بتنگ از غم عشق
کعبه ويران نگردد از حجاج
دل بتو داد سيف فرغانى
از نمد پاره دوخت بر ديباج
سخن اهل ذوق مى گويد
بانگ بلبل همى کند دراج



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید