شماره ١٥٢: چه مرد عشق تو باشند خودپرستى چند
چه مرد عشق تو باشند خودپرستى چند
ببين چه لايق اين ذروه اند پستى چند
اگر پرستش يارست عشق را معنى
چگونه يار پرستند خودپرستى چند
بنقل مجلس وصلت چه لايق اند ايشان
که خمر عشق تو ما خورده ايم مستى چند
حديث دنيى و عقبى مپرس از عشاق
که هست و نيست ندانند نيست هستى چند
مزن قفاى جفا گرچه دست حکمت هست
گشاده بر سر بيچاره پاى بستى چند
مرا ولايت وصلت شود ميسر اگر
ز حملهاى تو بر من فتد شکستى چند
بپاى رغبت برخيزم از سر دو جهان
بود که دست دهد با توام نشستى چند
بر آن اميد برين نطع پاى بر جايم
که شاه عشق تو ماتم کند بدستى چند
ببوى ماهى مقصود سيف فرغانى
در آبگير تمنا فگند شستى چند
|
مشاهده برنامه در فروشگاه اپل |
نظرات نوشته شده