شماره ١٨٥: اى جان من ز جوهر عشقت خزينه يى

غزلستان :: سیف فرغانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
اى جان من ز جوهر عشقت خزينه يى
وى من ز عاشقان جمالت کمينه يى
تابوت تن ز مرده دل گور کافرست
در جان اگر ز عشق نباشد سکينه يى
هر تنگ دل امين نبود سر عشق را
جاى پيمبرى نبود هر مدينه يى
کى شرح حال عشق کند هر سخنورى
کى دستکار نوح بود هر سفينه يى
دل برد عشق گر طمع جان کند رواست
سيمرغ سير باز نگردد بچينه يى
اندر خرابه دل من گنج مهر تست
اى شه سپرده اى بگدايى خزينه يى
اى حال (او) مپرس که چونست در غمت
بشکست چون بسنگ رسيد آبگينه يى
در خان من که آب ندارم، هواى تو
زآن سان بود که در دل خاکى دفينه يى
مست شراب عشق تو در زى زاهدان
پيدا بود چنانکه مى اندر قنينه يى
من دوستدار تو و تو دشمن، روا مدار
مهر مرا مقابله کردن بکينه يى
جانا قرين تو که بود با چنين جمال
خورشيد غير ماه ندارد قرينه يى
عطار هشت خلد شود حور اگر بود
چون زلف مشکبار تواش عنبرينه يى
گر کوه نام تو شنود در زمان چو لعل
هر سنگ او بنام تو گردد نگينه يى
با تير غمزه تو که او را هدف دلست
ما چون نشانه پيش نهاديم سينه يى
بر قد سيف در ره عشق تو دلق فقر
زيبا چو بر عذار عروسان زرينه يى



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید