شماره ٢١٤: اى خورده روح از جام عشقت باده يى

غزلستان :: سیف فرغانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
اى خورده روح از جام عشقت باده يى
مى کن نظر در کار کارافتاده يى
مخمور کرده عقل هشيار مرا
چشمت که مستى مى کند بى باده يى
اين اتفاق طرفه بين کندر فتد
چون من گدايى با چو تو شهزاده يى
کى کفؤ باشد ماه را استاره يى
چون مثل باشد لعل را بيجاده يى
مپسند کز کمتر غلامى کم بود
در بندگى تو چو من آزاده يى
انصاف ده تا چون شکيبايى کند
بى چون تو دلبر همچو من دلداده يى
نگرفت نقش ديگرى تا نقش خود
بنشاندى در طبع چون من ساده يى



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید