شماره ١٠٦: به آه برق عنان من آسمان تنگ است

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش سوم

افزودن به مورد علاقه ها
به آه برق عنان من آسمان تنگ است
که بر خدنگ قضا، خانه کمان تنگ است
جنون فضاى بيابان عشق مى خواهد
رباط عقل به اين لشکر گران تنگ است
به گوشه دل ما چون بر توانى برد؟
که بر غزال تو صحراى لامکان تنگ است
چگونه بلبل ما زان چمن برون نرود
که از هجوم صفا جاى باغبان تنگ است
سياه خانه نشينان لامکان دشتيم
به خيل حشمت ما عرصه مکان تنگ است
زبان ز عهده گفتار چون برون آيد؟
بر اين محيط سبکسير، ناودان تنگ است
به قدر وسع معاش است خلق را ميدان
عجب نباشد اگر خلق مفلسان تنگ است
شکنج زلف تو دست کدام دل گيرد؟
به زايران حرم، راه نردبان تنگ است
کدام نعمت الوان به اين رسد صائب؟
که تنگ روزيم و يار را دهان تنگ است



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید