شماره ٧٨: پريشان نسخه کرد اجزاى مژگان تر ما را

غزلستان :: بيدل دهلوی :: غزليات - بخش اول

افزودن به مورد علاقه ها
پريشان نسخه کرد اجزاى مژگان تر ما را
چه مضمون است در خاطر نگاه حيرت انشا را
نگردد مانع جولان اشکم پنجه مژگان
پر ماهى نگيرد دامن امواج دريا را
نه از عيش است اگر چون شيشه مى قلقل آهنگم
شکست دل صلائى ميزند رنگ ساشا را
سراغ کاروان دردم از حالم مشو غافل
ببين داغ دل و درياب نقش پاى غمها را
نه بندى بر دل آزاد نقش تهمت حسرت
که پيش از بيخودى مستان تهى کردند مينا را
شکوه کبرياى او زعجز ما چه ميپرسى
نگه جز زير پا نبود سرافتاده ما را
نميسازد متاع هوش با يوسف خريداران
مدم افسون خوددارى نگاه جلوه سودا را
مقام ظالم آخر بر ضعيفانست ارزانى
که چون آتش زپا افتد بخاکستر دهد جا را
غبار ماضى و مستقبل از حال تو مى جوشد
در امروز است گم گر و اشگافى دى و فردا را
بهوش آ تا باين آهنگ مالم گوش تمييزت
که در چشم غلط بينت چه پنهانى است پيدا را
باين کثرت نمائى غافل از وحدت مشو (بيدل)
خيال آئينه ها در پيش دارد شخص تنها را



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید