شماره ١٦٢: خبر از رفتن آن سرو روانم مدهيد

غزلستان :: محتشم کاشانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
خبر از رفتن آن سرو روانم مدهيد
بيخودم من خبر از رفتن جانم مدهيد
يا مجوئيد نشان از من سرگشته دگر
يا به آن راه که او رفته نشانم مدهيد
ترسم افتد ز زبانم به تر و خشک آتش
نام آن سرو خدا را به زبانم مدهيد
بعد ازين بودن من موجب بدنامى اوست
خون من گرم بريزيد و امانم مدهيد
من که از حسرت آن حور به تنگم ز جهان
به جز از مژه رفتن ز جهانم مدهيد
من که چون نى همه دردم برويد از سر من
خويش را دردسر از آه و فغانم مدهيد
پهلوى محتشم چون فکند خواب اجل
خواب گه جز ز سر کوى فلانم مدهيد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید