شماره ٣٩٦: اى شمع بتان تا کى بر گرد درت گردم

غزلستان :: محتشم کاشانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
اى شمع بتان تا کى بر گرد درت گردم
پروانه خويشم کن تا گرد سرت گردم
دست همه از نخلت پرميوه و بس خندان
گستاخ نيم کز دور گرد ثمرت گردم
من تشنه و تو ساقى هرچند ز وصل خود
محرومترم سازى مشتاقترت گردم
ناز از شکرستانت هر چند مگس راند
من بيشتر از حسرت گرد شکرت گردم
نزديکم و نزديکست قطع نظرم از جان
چون مانم اگر روزى دور از نظرت گردم
گر از کرمم خوانى فرش حرمت باشم
ور از نظرم رانى خاک گذرت گردم
بر موى ميان هرگه از ناز کمربندى
در زير زبان صدره گرد کمرت گردم
سوى دل بى رحمت از شست دعا شبها
هم خود فکنم ناوک هم خود سپرت گردم
اى شاه گداپرور من محتشمم آخر
گوشى به سئوالم دار چون گرد درت گردم



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید