شماره ٥٨٠: خوش آن که از دو جهان گشت بى نياز اينجا

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش اول

افزودن به مورد علاقه ها
خوش آن که از دو جهان گشت بى نياز اينجا
گرفت دامن آن يار دلنواز اينجا
مبين دلير در آن چشم هاى خواب آلود
که چشم بسته کند صيد، شاهباز اينجا
کسى ميانه اهل جنون علم گردد
که بادبان کند از پرده هاى راز اينجا
به آستان خرابات سرکشى مفروش
که بيست حج پياده است يک نماز اينجا
ترا که راه به سنگ محک بود فردا
مکن ملاحظه از بوته گداز اينجا
اگر به سايه بيد احتياج خواهى داشت
در آن جهان، علم آه بر فراز اينجا
نسيم رحمت حق گر چه عقده پردازست
بکوش و غنچه دل ساز نيم باز اينجا
در انتظار تو، از جوى شير، چشم بهشت
سفيد گشت، مشو آشيان طراز اينجا
در بهشت برين گر گشاده مى خواهى
مکن به مردم محتاج، در فراز اينجا
در آفتاب قيامت نمى شوى بيدار
چنين که چشم تو بسته است خواب ناز اينجا
به گفتگو نتوان اهل حال شد صائب
خموش باش و سخن را مکن دراز اينجا



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید