شماره ٨٦: صبورى کردم و بستم نظر از ماه سيمايى

غزلستان :: هاتف اصفهانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
صبورى کردم و بستم نظر از ماه سيمايى
که دارد چون من بيتاب هر سو ناشکيبايى
به حسرت زين گلستان با صد افغان رفتم و بردم
به دل داغ فراق لاله رويى سرو بالايى
به ناکامى دو روز ديگر از کوى تو خواهم شد
به چشم لطف بين سوى من امروزى و فردايى
به کام دل چو با اغيار مى نوشى به ياد آور
ز ناکامى از خون جگر پيمانه پيمايى
به جان از تنگناى شهر بند عقل آمد دل
جنونى از خدا مى خواهم و دامان صحرايى
به پاى سرو و گل در باغ هاتف نالد و گريد
به ياد قامت رعنايى و رخسار زيبايى



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید