بار دگر از راه سوی چاه رسیدیم
وز غربت اجسام بالله رسیدیم
با اسب بدان شاه كسی چون نرسیدهست
ما اسب بدادیم و بدان شاه رسیدیم
چون ابر بسی اشك در این خاك فشاندیم
وز ابر گذشتیم و بدان ماه رسیدیم
ای طبل زنان نوبت ما گشت بكوبید
وی ترك برون آ كه به خرگاه رسیدیم
یك چند چو یوسف به بن چاه نشستیم
زان سر رسن آمد به سر چاه رسیدیم
ما چند صنم پیش محمد بشكستیم
تا در صنم دلبر دلخواه رسیدیم
نزدیكتر آیید كه از دور رسیدیم
و احوال بپرسید كه از راه رسیدیم