غزل شماره ۱۸۱۳

غزلستان :: مولوی :: دیوان شمس - غزلیات
مشاهده برنامه «دیوان شمس» در فروشگاه اپل


افزودن به مورد علاقه ها
كو خر من كو خر من پار بمرد آن خر من
شكر خدا را كه خرم برد صداع از سر من
گاو اگر نیز رود تا برود غم نخورم
نیست ز گاو و شكمش بوی خوش عنبر من
گاو و خری گر برود باد ابد در دو جهان
دلبر من دلبر من دلبر من دلبر من
حلقه به گوش است خرم گوش خر و حلقه زر
حیف نگر حیف نگر وازر من وازر من
سر كشد و ره نرود ناز كند جو نخورد
جز تل سرگین نبود خدمت او بر در من
گاو بر این چرخ بر این گاو دگر زیر زمین
زین دو اگر من بجهم بخت بود چنبر من
رفتم بازار خران این سو و آن سو نگران
از خر و از بنده خر سیر شد این منظر من
گفت كسی چون خر تو مرد خری هست بخر
گفتم خاموش كه خر بود به ره لنگر من

بختجهانحلقهخدازمین


مشاهده برنامه در فروشگاه اپل


اشعار مرتبط



نظرات نوشته شده



نظر بدهید