یك حمله و یك حمله كمد شب و تاریكی
چستی كن و تركی كن نی نرمی و تاجیكی
داریم سری كان سر بیتن بزید چون مه
گر گردن ما دارد در عشق تو باریكی
شاهیم نه سه روزه لعلیم نه پیروزه
عشقیم نه سردستی مستیم نه از سیكی
من بنده خوبانم هر چند بدم گویند
با زشت نیامیزم هر چند كند نیكی
عشاق بسی دارد من از حسد ایشان
بیگانه همیباشم از غایت نزدیكی
روپوش كند او هم با محرم و نامحرم
گویند فلان بنده گوید كه عجب كی كی
طفلی است سخن گفتن مردی است خمش كردن
تو رستم چالاكی نی كودك چالیكی