غزل شماره ۲۵۶۸

غزلستان :: مولوی :: دیوان شمس - غزلیات
مشاهده برنامه «دیوان شمس» در فروشگاه اپل


افزودن به مورد علاقه ها
یك حمله و یك حمله كمد شب و تاریكی
چستی كن و تركی كن نی نرمی و تاجیكی
داریم سری كان سر بی‌تن بزید چون مه
گر گردن ما دارد در عشق تو باریكی
شاهیم نه سه روزه لعلیم نه پیروزه
عشقیم نه سردستی مستیم نه از سیكی
من بنده خوبانم هر چند بدم گویند
با زشت نیامیزم هر چند كند نیكی
عشاق بسی دارد من از حسد ایشان
بیگانه همی‌باشم از غایت نزدیكی
روپوش كند او هم با محرم و نامحرم
گویند فلان بنده گوید كه عجب كی كی
طفلی است سخن گفتن مردی است خمش كردن
تو رستم چالاكی نی كودك چالیكی

رستمسخنعشاقعشقلعلمحرممستگردن


مشاهده برنامه در فروشگاه اپل


اشعار مرتبط



نظرات نوشته شده



نظر بدهید