در میان جان نشین كامروز جان دیگری
كاین جهان خیره است در تو كز جهان دیگری
خوش خرام ای سرو جان كامروز جان دیگری
خوش بخند ای گلستان كز گلستان دیگری
آب خلقان رفت جمله در هوای آب و نان
یوسفا در قحط عالم آب و نان دیگری
تو جهان زندگی و این جهان بندگی
تو ز شاه شه نشان والله نشان دیگری