غزل شماره ۲۹۲۶

غزلستان :: مولوی :: دیوان شمس - غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
گر در آب و گر در آتش می‌روی
آن نمی‌دانم برو خوش می‌روی
در رخت پیداست والله رنگ او
رو كه سوی یار مه وش می‌روی
نقش‌ها را پشت و پایی می‌زنی
سوی نقش نامنقش می‌روی
ذوق جان‌ها می‌زند بر جان تو
مست و دست انداز و سركش می‌روی
در پی تو می‌دود اقبال رو
گر به عرش و گر به مفرش می‌روی
آنك در سر داری از سودای یار
چه عجب گر تو مشوش می‌روی
شه صلاح الدین برآ زین شش جهت
گر چه ظاهر اندر این شش می‌روی

آتشاقبالسوداصلاحعرشمست


مشاهده برنامه در فروشگاه اپل


اشعار مرتبط



نظرات نوشته شده



نظر بدهید