زندگانی مجلس سامی
باد در سروری و خودكامی
نام تو زنده باد كز نامت
یافتند اصفیا نكونامی
میرسانم سلام و خدمتها
كه رهی را ولی انعامی
چه دهم شرح اشتیاق كه خود
ماهیم من تو بحر اكرامی
ماهی تشنه چون بود بیآب
ای كه جان را تو دانه و دامی
سبب این تحیت آن بودست
كه تو كار مرا سرانجامی
حاصل خدمت از شكرریزت
دارد اومید شربت آشامی
ز آن كرمها كه كردهای با خلق
خاص آسوده است و هم عامی
بكشش در حمایتت كامروز
تویی اهل زمانه را حامی
تا كه در ظل تو بیارامد
كه تو جان را پناه و آرامی
كه شوم من غریق منت تو
كابتدا كردی و در اتمامی
باد جاوید بر مسلمانان
سایهات كفتاب اسلامی
این سو ار كار و خدمتی باشد
تا كه خدمت نمای و رامی