کنج ملال

غزلستان :: شهریار :: غزلیات
مشاهده برنامه «غزلیات شهریار» در فروشگاه اپل


افزودن به مورد علاقه ها
خلوتى داريم و حالى با خيال خويشتن
گر گذاردمان فلک حالى به حال خويشتن
ما در اين عالم که خود کنج ملالى بيش نيست
عالمى داريم در کنج ملال خويشتن
سايه دولت همه ارزانى نودولتان
من سرى آسوده خواهم زير بال خويشتن
بر کمال نقص و در نقص کمال خويش بين
گر به نقص ديگران ديدى کمال خويشتن
کاسه گو آب حرامت کن به مخموران سبيل
سفره پنهان مى کند نان حلال خويشتن
شمع بزم افروز را از خويشتن سوزى چه باک
او جمال جمع جويد در زوال خويشتن
خاطرم از ماجراى عمر بى حاصل گرفت
پيش بينى کو کز او پرسم مآل خويشتن
آسمان گو از هلال ابرو چه مى تابى که ما
رخ نتابيم از مه ابر و هلال خويشتن
همچو عمرم بى وفا بگذشت ما هم سالها
عمر گو برچين بساط ماه و سال خويشتن
شاعران مدحت سراى شهريارانند ليک
شهريار ما غزل خوان غزال خويشتن



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل


اشعار مرتبط



نظرات نوشته شده



نظر بدهید