گل پشت و رو ندارد

غزلستان :: شهریار :: غزلیات
مشاهده برنامه «غزلیات شهریار» در فروشگاه اپل


افزودن به مورد علاقه ها
با رنگ و بويت اى گل گل رنگ و بو ندارد
با لعلت آب حيوان آبى به جو ندارد
از عشق من به هر سو در شهر گفتگوئى است
من عاشق تو هستم اين گفتگو ندارد
دارد متاع عفت از چار سو خريدار
بازار خودفروشى اين چار سو ندارد
جز وصف پيش رويت در پشت سر نگويم
رو کن به هر که خواهى گل پشت و رو ندارد
گر آرزوى وصلش پيرم کند مکن عيب
عيب است از جوانى کاين آرزو ندارد
خورشيد روى من چون رخساره برفروزد
رخ برفروختن را خورشيد رو ندارد
سوزن ز تير مژگان وز تار زلف نخ کن
هر چند رخنه دل تاب رفو ندارد
او صبر خواهد از من بختى که من ندارم
من وصل خواهم از وى قصدى که او ندارد
با شهريار بيدل ساقى به سرگرانى است
چشمش مگر حريفان مى در سبو ندارد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل


اشعار مرتبط



نظرات نوشته شده



نظر بدهید