شماره ٣٥٧: خوارى از اغيار بهر يار مى بايد کشيد

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش چهارم

افزودن به مورد علاقه ها
خوارى از اغيار بهر يار مى بايد کشيد
ناز خورشيد از در و ديوار مى بايد کشيد
از زمين شور، آب تلخ مى آيد برون
بى دماغان را زخود آزار مى بايد کشيد
نيست بوى آشنا را تاب غربت بيش ازين
از نسيم صبح بوى يار مى بايد کشيد
يا چو مردان گام مى بايد زدن در راه عشق
يا ز پاى رهنوردان خار مى بايد کشيد
روزگارى شد که خون بلبلان افسرده است
ناله گرمى درين گلزار مى بايد کشيد
به زهموارى سلاحى نيست در الزام خصم
با نمد دندان ز کام مار مى بايد کشيد
روى تلخ بحر را گوهر تلافى مى کند
تلخى از معشوق شيرين کار مى بايد کشيد
جان ز سنگ و دل ز آهن کن که با نازکدلى
زحمت خار از گل بى خار مى بايد کشيد
هر نگاهى محرم رنگ لطيف عشق نيست
پرده اى از اشک بر رخسار مى بايد کشيد
بوى گل را مى کند افزون هجوم برگ گل
پرده کمتر بر رخ اسرار مى بايد کشيد
تا درين باغي، به شکر اين که دارى برگ و بار
برگ مى بايد فشاند و بار مى بايد کشيد
هر که را صائب متاع يوسفى دربار هست
از هجوم مشترى آزار مى بايد کشيد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید