شماره ١٢٤: چو از تو ديده و دل کامياب شد هر دو

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش نهم

افزودن به مورد علاقه ها
چو از تو ديده و دل کامياب شد هر دو
مرا ازين چه که عالم خراب شد هر دو؟
دو مصرع است دو زلف که از بياض عارض او
که بهر مشق جنون انتخاب شد هر دو
فغان که جوهر شمشير يار و موى ميان
يکى به کشتنم از پيچ و تاب شد هر دو
مدار دست ز دامان دل که کعبه و دير
ز سيل عشق مکرر خراب شد هر دو
مرا ز ديده و دل بود چشم بيدارى
به يک فسانه غفلت به خواب شد هر دو
دريغ و درد که عصيان ما و طاعت ما
يکى شمرده به روز حساب شد هر دو
مکن ملاحظه از مردمان که ديده من
تهى چو حلقه چشم رکاب شد هر دو
چه طرف بستم ازان روى آتشين صائب؟
جز اين که چشم و دل من پر آب شد هر دو



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید