شماره ١٤٩: از اهل حق اگر نظرى يافتى بگو

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش نهم

افزودن به مورد علاقه ها
از اهل حق اگر نظرى يافتى بگو
بى خون دل اگر گهرى يافتى بگو
از توتياى اهل نظر خاک مفلس است
زين توتيا اگر قدرى يافتى بگو
از رشته وجود سرى ما نيافتيم
اى موشکاف اگر تو سرى يافتى بگو
ما در هواى صاف قمر را نيافتيم
تو زير ابر اگر قمرى يافتى بگو
جز نعل واژگونه درين دشت پرفريب
از راهبر اگر اثرى يافتى بگو
در پرده حباب به جز آب هيچ نيست
تو شوخ چشم اگر دگرى يافتى بگو
آنان که يافتند خبر بى خبر شدند
اى بى خبر اگر خبرى يافتى بگو
ما از چمن به برگ خزان ديده ساختيم
چون غنچه گر تو مشت زرى يافتى بگو
گم کرده ايم ما سر و پا در محيط عشق
زين بحر اگر تو پا و سرى يافتى بگو
اى ذره در سراسر بازار کاينات
جز آفتاب ديده ورى يافتى بگو
زين تيره خاکدان به خيابان باغ خلد
غير از شکاف سينه درى يافتى بگو
در حلقه وجود که گرداب فتنه است
جز چشم يار فتنه گرى يافتى بگو
مرگ است چاره زندگى ناگوار را
جز مرگ اگر تو چاره گرى يافتى بگو
غير از فکندن سپر اينجا سلاح نيست
تو غير ازين اگر سپرى يافتى بگو
جز حسرت و ندامت و افسوس بى شمار
از زندگى اگر ثمرى يافتى بگو
غير از دل گرامى درياکشان عشق
در نه صدف اگر گهرى يافتى بگو
سوگند مى دهم به سر زلف خود ترا
کز من اگر شکسته ترى يافتى بگو
اين آن غزل که قاسم انوار گفته است
از سر کار اگر خبرى يافتى بگو



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید