شماره ٢٢٢: گرد عجزم خوش خرامان سرفرازم کرده اند

غزلستان :: بيدل دهلوی :: غزليات - بخش پنجم

افزودن به مورد علاقه ها
گرد عجزم خوش خرامان سرفرازم کرده اند
سجده وارى داشتم گردون طرازم کرده اند
رنگى ازشوخى ندارد حيرت آئينه ام
اينقدرها گلرخان تعليم نازم کرده اند
صافى دل بيخودى پيمانه ئى در کار داشت
کز شعور هر دو عالم بى نيازم کرده اند
نيستى سرچشمه طوفان هستى بوده است
چون طلسم خاک خلوتگاه رازم کرده اند
پيش ازين صدر رنگ رنگ آميزى دل داشتم
اين زمان يک ناله بيدرد سازم کرده اند
سجده فرسود خم تسليم اوضاع خودم
هم زجيب خويش محراب نمازم کرده اند
چشم شوق الفت آغوشست سر تا پاى مى
سخت حيرانم بديدار که بازم کرده اند
از هجوم برق تازيهاى ناز آگه نيم
اينقدر دانم که رحمى بر نيازم کرده اند
(بيدلهايم) دليل امتحان بيغشيست
نيستم قلب آشنا از بس گدازم کرده اند



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید