غزلستان
فال حافظ
جستجو
پربینندهترینها
ورود
مشاهده در یوتیوب
برای دریافت فال حافظ عضو کانال یوتیوب ما شوید
«کرشمه» در غزلستان
حافظ شیرازی
«کرشمه» در غزلیات حافظ شیرازی
بشد که یاد خوشش باد روزگار وصال
خود آن کرشمه کجا رفت و آن عتاب کجا
چندان بود کرشمه و ناز سهی قدان
کاید به جلوه سرو صنوبرخرام ما
به یک کرشمه که نرگس به خودفروشی کرد
فریب چشم تو صد فتنه در جهان انداخت
خدا چو صورت ابروی دلگشای تو بست
گشاد کار من اندر کرشمه های تو بست
پری نهفته رخ و دیو در کرشمه حسن
بسوخت دیده ز حیرت که این چه بوالعجبیست
سحر کرشمه چشمت به خواب می دیدم
زهی مراتب خوابی که به ز بیداریست
علاج ضعف دل ما کرشمه ساقیست
برآر سر که طبیب آمد و دوا آورد
کرشمه تو شرابی به عاشقان پیمود
که علم بی خبر افتاد و عقل بی حس شد
عتاب یار پری چهره عاشقانه بکش
که یک کرشمه تلافی صد جفا بکند
دل از کرشمه ساقی به شکر بود ولی
ز نامساعدی بختش اندکی گله بود
چنان کرشمه ساقی دلم ز دست ببرد
که با کسی دگرم نیست برگ گفت و شنید
جز نقد جان به دست ندارم شراب کو
کان نیز بر کرشمه ساقی کنم نثار
به عزم توبه نهادم قدح ز کف صد بار
ولی کرشمه ساقی نمی کند تقصیر
غرض کرشمه حسن است ور نه حاجت نیست
جمال دولت محمود را به زلف ایاز
به هر نظر بت ما جلوه می کند لیکن
کس این کرشمه نبیند که من همی نگرم
شهریست پر کرشمه حوران ز شش جهت
چیزیم نیست ور نه خریدار هر ششم
این تقواام تمام که با شاهدان شهر
ناز و کرشمه بر سر منبر نمی کنم
تا سحر چشم یار چه بازی کند که باز
بنیاد بر کرشمه جادو نهاده ایم
شاهد بخت چون کرشمه کند
ماش آیینه رخ چو مهیم
از این مزوجه و خرقه نیک در تنگم
به یک کرشمه صوفی وشم قلندر کن
چو شاهدان چمن زیردست حسن تواند
کرشمه بر سمن و جلوه بر صنوبر کن
کرشمه ای کن و بازار ساحری بشکن
به غمزه رونق و ناموس سامری بشکن
بهای نیم کرشمه هزار جان طلبند
نیاز اهل دل و ناز نازنینان بین
نرگس کرشمه می برد از حد برون خرام
ای من فدای شیوه چشم سیاه تو
تا کی کشم عتیبت از چشم دلفریبت
روزی کرشمه ای کن ای یار برگزیده
دانی مراد حافظ از این درد و غصه چیست
از تو کرشمه ای و ز خسرو عنایتی
سعدی شیرازی
«کرشمه» در غزلیات سعدی شیرازی
چشمت به کرشمه خون من ریخت
وز قتل خطا چه غم خورد مست
چشمش به کرشمه گفت با من
در نرگس مست من چه آهوست
دو چشم مست تو شهری به غمزه ای ببرند
کرشمه تو جهانی به یک نظر گیرد
به کرشمه عنایت نگهی به سوی ما کن
که دعای دردمندان ز سر نیاز باشد
مولوی
«کرشمه» در دیوان شمس - رباعیات مولوی
روزی به خرابات گذر میکردی
کژ کژ به کرشمهای نظر میکردی