غزل شماره ۱۱۹۱

غزلستان :: مولوی :: دیوان شمس - غزلیات
مشاهده برنامه «دیوان شمس» در فروشگاه اپل


افزودن به مورد علاقه ها
ماییم فداییان جانباز
گستاخ و دلیر و جسم پرداز
حیفست كه جان پاك ما را
باشد تن خاكسار انباز
ز آغاز همه به آخر آیند
ز آخر برویم ما به آغاز
هین باز پرید جمله یاران
شه باز بكوفت طبل شهباز
شش سوی مپر بپر از آن سو
كاندر دل تو رسید آواز
هان ای دل خسته نقل ما را
روزی دو سه ماندست می‌ساز
گر خواری وگر عزیزی این جا
زان سوست بقا و ملك و اعزاز
مگشای پر سخن كز آن سو
بی‌پر باشد همیشه پرواز
پوست سخنست اینچ گفتم
از پوست كی یافت مغز آن راز

سخنپروازیاران


مشاهده برنامه در فروشگاه اپل


اشعار مرتبط



نظرات نوشته شده



نظر بدهید