غزلستان
فال حافظ
جستجو
پربینندهترینها
ورود
برای دریافت روزانه فال حافظ روی دکمه زیر کلیک کرده و سپس در کانال یوتیوب غزلستان عضو شوید
مشاهده در یوتیوب
«پرواز» در غزلستان
حافظ شیرازی
«پرواز» در غزلیات حافظ شیرازی
داده ام باز نظر را به تذروی پرواز
بازخواند مگرش نقش و شکاری بکند
ور چو پروانه دهد دست فراغ بالی
جز بدان عارض شمعی نبود پروازم
سعدی شیرازی
«پرواز» در غزلیات سعدی شیرازی
من مرغکی پربسته ام زان در قفس بنشسته ام
گر زان که بشکستی قفس بنمودمی پرواز را
بنده خویشتنم خوان که به شاهی برسم
مگسی را که تو پرواز دهی شاهینیست
گو تو بازآی که گر خون منت درخوردست
پیشت آیم چو کبوتر که به پرواز آید
من خود این سنگ به جان می طلبیدم همه عمر
کاین قفس بشکند و مرغ به پرواز آید
ای به عشق درخت بالایت
مرغ جان رمیده در پرواز
مرغ پرنده اگر در قفسی پیر شود
همچنان طبع فرامش نکند پروازش
از تو با مصلحت خویش نمی پردازم
همچو پروانه که می سوزم و در پروازم
کجا به صید ملخ همتت فروآید
بدین صفت که تو باز بلندپروازی
مولوی
«پرواز» در دیوان شمس - غزلیات مولوی
ویرانه آب و گل چون مسكن بوم آمد
این عرصه كجا شاید پرواز همایی را
جهان از ترس میدرد و جان از عشق میپرد
كه مرغان را به رشك آرم ز پروازم همین ساعت
سیمرغ دل عاشق در دام كجا گنجد
پرواز چنین مرغی از كون برون باشد
همچو پرواز شمس تبریزی
جمله پران كه هر چه بادا باد
از آن پری كه از او یافتی بكن پرواز
هزارساله ره اندر پرت نباشد دور
مگشای پر سخن كز آن سو
بیپر باشد همیشه پرواز
در آن هوا كه هوا و هوس از او خیزد
چه دید مرغ دل از ما ز چیست پروازش
گهی كه مرغ دل ما بماند از پرواز
كه بست شهپر او را كی برد انگازش
شبی به طنز بگفتم دلا به مه بنگر
كه هست مه را چیزی ز لطف پروازش
همه بازان عجب ماندند در آهنگ پروازم
كبوتر همچو من دیدی كه من در جستن بازم
به هر هنگام هر مرغی به هر پری همیپرد
مگر من سنگ پولادم كه در پرواز آغازم
بی سایه نباشد تن سایه نبود روشن
برپر تو سوی روزن پرواز تو تنها كن
گفتمش چون زنده كردی مرغ ابراهیم را
گفت پر و بال بركن هم كنون پرواز بین
پر همایی بگشا در وفا
بر سر عشاق به پرواز نو
وگر پرواز عشق تو در این عالم نمیگنجد
به سوی قاف قربت پر كه سیمرغی و عنقایی
به كوری دی و بهمن بهاری كن بر این گلشن
درآور باغ مزمن را به پرواز و به طیاری
یكی طوطی مژده آور یكی مرغی خوش آوازی
چه باشد گر به سوی ما كند هر روز پروازی
پرواز همای كبریایی را
از كیف و چگونگی جدا دیدی
«پرواز» در دیوان شمس - رباعیات مولوی
از شه چو صفیر ارجعی باز شود
پروازکنان به دست شه بازآید
آن روز که کار وصل را ساز آید
وین مرغ از این قفس بپرواز آید
مرغ دل من ز بسکه پرواز آورد
عالم عالم جهان جهان راز آورد
ای عشق تو داده باز جان را پرواز
لطف تو کشیده چنگ جان را در ساز
زاغان سیاه امشب اندر طربند
با باز سپید جان شده در پرواز
فردوسی
«پرواز» در شاهنامه فردوسی
ز پروازش آورد نزد پدر
رسیده به زیر برش موی سر
چو سیمرغ را بچه شد گرسنه
به پرواز بر شد دمان از بنه
ز پروازش آورد گردان فرود
چکان خون و وشی شده آب رود
بگفت و یکی پر ز بازو بکند
فگند و به پرواز بر شد بلند
نشسته برش زال با درد و غم
ز پرواز مرغ اندر آمد دژم
فرودآمد از ابر مرغ سیاه
ز پرواز شد تا ببالین شاه