غزل شماره ۲۰۹۹

غزلستان :: مولوی :: دیوان شمس - غزلیات
مشاهده برنامه «دیوان شمس» در فروشگاه اپل


افزودن به مورد علاقه ها
چند نظاره جهان كردن
آب را زیر كه نهان كردن
رنج گوید كه گنج آوردم
رنج را باید امتحان كردن
آنك از شیر خون روان كرده‌ست
شیر داند ز خون روان كردن
آسمان را چو كرد همچون خاك
خاك را داند آسمان كردن
بعد از این شیوه دگر گیرم
چند بیگار دیگران كردن
تیز برداشتی تو ای مطرب
این به آهستگی توان كردن
این گران زخمه‌ای است نتوانیم
رقص بر پرده گران كردن
یك دو ابریشمك فروتر گیر
تا توانیم فهم آن كردن
اندك اندك ز كوه سنگ كشند
نتوان كوه را كشان كردن
تا نبینند جان جان‌ها را
كی توان سهل ترك جان كردن
بنما ای ستاره كاندر ریگ
نتوان راه بی‌نشان كردن

آسمانجهانرقصطربمطرب


مشاهده برنامه در فروشگاه اپل


اشعار مرتبط



نظرات نوشته شده



نظر بدهید