ای جان و جهان چه میگریزی
وی فخر شهان چه میگریزی
ما را به چه كار میفرستی
پنهان پنهان چه میگریزی
چون تیر روی و بازآیی
این دم ز كمان چه میگریزی
باری تو هزار گنج داری
زین نیم زیان چه میگریزی
ای كه شكرت كران ندارد
بنشین به میان چه میگریزی
چون محرم هر شكر دهان است
از پیش دهان چه میگریزی
ایمن ز امان توست عالم
ای امن امان چه میگریزی
عالم همه گرگ مردخوار است
ای دل ز شبان چه میگریزی
خامش كه زبان همه زیان است
تو سوی زیان چه میگریزی