غزل شماره ۳۰۹۴

غزلستان :: مولوی :: دیوان شمس - غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
بگو به جان مسافر ز رنج‌ها چونی
ز رنج‌های جهان و ز رنج ما چونی
تو همچو عیسی و اندیشه‌ها جهودانند
ز مكر و فعل جهودان بگو مرا چونی
ز دشمنان و ز بیگانگان زیانت نیست
كه از دو چشم تو دورند ز آشنا چونی
ایا كسی كه خوشی با وفا و صحبت خلق
بپرسمت ز وفاهای بی‌وفا چونی
تو همچو مرغ ز باز اجل گریزانی
ز ترس و جهد بریدن در این هوا چونی
اجل حیات توست ار چه صورتش مرگست
اگر نه غافلی از وی گریزپا چونی

آشنااندیشهجهانحیاتصحبتغافلوفاچشم


مشاهده برنامه در فروشگاه اپل


اشعار مرتبط



نظرات نوشته شده



نظر بدهید