غزل شماره ۳۱۷۵

غزلستان :: مولوی :: دیوان شمس - غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
كار به پیری و جوانیستی
پیر بمردی و جوان زیستی
بانگ خر نفست اگر كم شدی
دعوت عقل تو مسیحیستی
گر نبدی خنده‌ی صبح كذوب
هیچ دلی زار بنگریستی
گر بت جان روی نمودی به ما
جمله‌ی ذرات چو ما نیستی
گر توی تو نفسی كاستی
همچو تو اندر دو جهان كیستی؟!
گر نبدی غیرت آن آفتاب
ذره به ذره همه ساقیستی
دانه من از كاه جدا كردمی
گر كفه را هیچ تناهیستی
مار اگر آب وفا یافتی
در دل آن بحر چو ماهیستی

جهانجوانخندهساقیصبحعقلمسیحوفا


مشاهده برنامه در فروشگاه اپل


اشعار مرتبط



نظرات نوشته شده



نظر بدهید