غزل شماره ۱۱۶
غزلستان ::
مولوی ::
دیوان شمس - غزلیات
ای سخت گرفته جادوی را
شیری بنموده آهوی را
از سحر تو احولست دیده
در دیده نهادهای دوی را
بنمودهای از ترنج آلو
كی یافت ترنج آلوی را
سحر تو نمود بره را گرگ
بنموده ز گندمی جوی را
منشور بقا نموده سحرت
طومار خیال منطوی را
پر باد هدایتست ریشش
از سحر تو جاهل غوی را
سوفسطاییم كرد سحرت
ای ترك نموده هندوی را
چون پشه نموده وقت پیكار
پیلان تهمتن قوی را
تا جنگ كنند و راست آرند
تقدیر و قضای مستوی را
سوفسطایی مشو خمش كن
بگشای زبان معنوی را
اشعار مرتبط
نظرات نوشته شده