غزل شماره ۵۷۳

غزلستان :: مولوی :: دیوان شمس - غزلیات
مشاهده برنامه «دیوان شمس» در فروشگاه اپل


افزودن به مورد علاقه ها
برآمد بر شجر طوطی كه تا خطبه شكر گوید
به بلبل كرد اشارت گل كه تا اشعار برگوید
به سرو سبز وحی آمد كه تا جانش بود در تن
میان بندد به خدمت روز و شب‌ها این سمر گوید
همه تسبیح گویانند اگر ماهست اگر ماهی
ولیكن عقل استادست او مشروحتر گوید
درآید سنگ در گریه درآید چرخ در كدیه
ز عرش آید دو صد هدیه چو او درس نظر گوید
هزاران سیمبر بینی گشاییده بر او سینه
چو آن عنبرفشان قصه نسیم آن سحر گوید
كه را ماند دل آن لحظه كه آن جان شرح دل گوید
كه را ماند خبر از خود در آن دم كو خبر گوید
حدیث عشق جان گوید حدیث ره روان گوید
حدیث سكر سر گوید حدیث خون جگر گوید

بلبلتسبیححدیثسحرسینهطوطیعرشعشقعقلنسیم


مشاهده برنامه در فروشگاه اپل


اشعار مرتبط



نظرات نوشته شده



نظر بدهید