تو چه دانی كه ما چه مرغانیم
هر نفس زیر لب چه می خوانیم
چون به دست آورد كسی ما را
ما گهی گنج گاه ویرانیم
چرخ از بهر ماست در گردش
زان سبب همچو چرخ گردانیم
كی بمانیم اندر این خانه
چون در این خانه جمله مهمانیم
گر به صورت گدای این كوییم
به صفت بین كه ما چه سلطانیم
چونك فردا شهیم در همه مصر
چه غم امروز اگر به زندانیم
تا در این صورتیم از كس ما
هم نرنجیم و هم نرنجانیم
شمس تبریز چونك شد مهمان
صد هزاران هزار چندانیم