غزل شماره ۱۹۳۵

غزلستان :: مولوی :: دیوان شمس - غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
دلبر بیگانه صورت مهر دارد در نهان
گر زبانش تلخ گوید قند دارد در دهان
از درون سو آشنا و از برون بیگانه رو
این چنین پرمهر دشمن من ندیدم در جهان
چونك دلبر خشم گیرد عشق او می گویدم
عاشق ناشی مباش و رو مگردان هان و هان
راست ماند تلخی دلبر به تلخی شراب
سازوار اندر مزاج و تلخ تلخ اندر زبان
پیش او مردن به هر دم از شكر شیرینتر است
مرده داند این سخن را تو مپرس از زندگان
شاد روزی كاین غزل را من بخوانم پیش عشق
سجده‌ای آرم بر زمین و جان سپارم در زمان
مرغ جان را عشق گوید میل داری در قفص
مرغ گوید من تو را خواهم قفص را بردران

آشناجهاندهانزمینسخنشرابشیرینعاشقعشقغزل


مشاهده برنامه در فروشگاه اپل


اشعار مرتبط



نظرات نوشته شده



نظر بدهید