غزل شماره ۲۷۵۷
غزلستان ::
مولوی ::
دیوان شمس - غزلیات
كژزخمه مباش تا توانی
هر زخمه كه كژ زنی بمانی
پیر است عروس عیش دنیا
مرگش طلبی اگر ستانی
تا رخ ننمود جمله نور است
چون رخ بنمود شد دخانی
از سیل بلا چو كاه مگریز
در عشق و ولا چو پهلوانی
چون آب روان به هر نباتی
باید كه حیات را رسانی
اشعار مرتبط
نظرات نوشته شده