غزل شماره ۲۳۹

غزلستان :: مولوی :: دیوان شمس - غزلیات
مشاهده برنامه «دیوان شمس» در فروشگاه اپل


افزودن به مورد علاقه ها
كرانی ندارد بیابان ما
قراری ندارد دل و جان ما
جهان در جهان نقش و صورت گرفت
كدامست از این نقش‌ها آن ما
چو در ره ببینی بریده سری
كه غلطان رود سوی میدان ما
از او پرس از او پرس اسرار ما
كز او بشنوی سر پنهان ما
چه بودی كه یك گوش پیدا شدی
حریف زبان‌های مرغان ما
چه بودی كه یك مرغ پران شدی
برو طوق سر سلیمان ما
چه گویم چه دانم كه این داستان
فزونست از حد و امكان ما
چگونه زنم دم كه هر دم به دم
پریشانترست این پریشان ما
چه كبكان و بازان ستان می‌پرند
میان هوای كهستان ما
میان هوایی كه هفتم هواست
كه بر اوج آنست ایوان ما
از این داستان بگذر از من مپرس
كه درهم شكستست دستان ما
صلاح الحق و دین نماید تو را
جمال شهنشاه و سلطان ما

اسراربیابانجهانحریفدستانسلطانصلاحمستپنهان


مشاهده برنامه در فروشگاه اپل


اشعار مرتبط



نظرات نوشته شده



نظر بدهید