غزل شماره ۳۶۹

غزلستان :: مولوی :: دیوان شمس - غزلیات
مشاهده برنامه «دیوان شمس» در فروشگاه اپل


افزودن به مورد علاقه ها
در شهر شما یكی نگاریست
كز وی دل و عقل بی‌قراریست
هر نفسی را از او نصیبیست
هر باغی را از او بهاریست
در هر كویی از او فغانیست
در هر راهی از او غباریست
در هر گوشی از او سماعیست
هر چشم از او در اعتباریست
در كار شوید ای حریفان
كاین جا ما را عظیم كاریست
پنهان یاری به گوش من گفت
كاین جا پنهان لطیف یاریست
او بد كه به این طریق می‌گفت
كز تعبیه‌هاش دل نزاریست
او بود رسول خویش و مرسل
كان لهجه از آن شهریاریست
نوحست و امان غرقگانست
روحست و نهان و آشكاریست
گرد ترشان مگرد زین پس
چون پهلوی تو شكرنثاریست
گرد شكران طبع كم گرد
كان شهوت نیز برگذاریست
این جا شكریست بی‌نهایت
این جا سر وقت پایداریست
خاموش كن ای دل و مپندار
كو را حدیست یا كناریست

امانبهارحریفطریقعقلغبارنگارپنهانچشم


مشاهده برنامه در فروشگاه اپل


اشعار مرتبط



نظرات نوشته شده



نظر بدهید