غزل شماره ۱۲۱۳

غزلستان :: مولوی :: دیوان شمس - غزلیات
مشاهده برنامه «دیوان شمس» در فروشگاه اپل


افزودن به مورد علاقه ها
ای سگ قصاب هجر خون مرا خوش بلیس
زانك نیرزد كنون خون رهی یك لكیس
گنج نهان دو كون پیش رخش یك جوست
بهر لكیسی دلا سرد بود این مكیس
عاشقی آن صنم وانگه ترس كسی
یك دم و یك رنگ باش عاشق و آن گاه پیس
ای دل شكرستان از نمكش شور كن
آب ز كوثر بخور خاك در او بلیس
زود بشو لوح را ز ابجد این كاف و نون
آنگه ای دل برو نقطه خالش نویس
ای حسد موج زن بحر سیاه آمدی
خشت گل تیره‌ای ز آب جهنم بخیس
شمس حق و دین كشید تیغ برون از نیام
ای خرد دوك سار تار خیالی بریس

تیغخیالرخشصنمعاشق


مشاهده برنامه در فروشگاه اپل


اشعار مرتبط



نظرات نوشته شده



نظر بدهید