غزل شماره ۲۴۱۰

غزلستان :: مولوی :: دیوان شمس - غزلیات
مشاهده برنامه «دیوان شمس» در فروشگاه اپل


افزودن به مورد علاقه ها
مقام خلوت و یار و سماع و تو خفته
كه شرم بادت از آن زلف‌های آشفته
از این سپس منم و شب روی و حلقه یار
شب دراز و تب و رازهای ناگفته
برون پرده درند آن بتان و سوزانند
كه لطف‌های بتان در شب است بنهفته
به خواب كن همه را طاق شو از این جفتان
به سوی طاق و رواقش مرو به شب جفته
بدانك خلوت شب بر مثال دریایی است
به قعر بحر بود درهای ناسفته
رخ چو كعبه نما شاه شمس تبریزی
كه باشدت عوض حج‌های پذرفته

تبریزحلقهخلوتخوابزلفلطفمرو


مشاهده برنامه در فروشگاه اپل


اشعار مرتبط



نظرات نوشته شده



نظر بدهید