غزل شماره ۶۲۹

غزلستان :: سعدی شیرازی :: غزلیات
مشاهده برنامه «سعدی نامه» در فروشگاه اپل


افزودن به مورد علاقه ها
گلست آن یاسمن یا ماه یا روی
شبست آن یا شبه یا مشک یا بوی
لبت دانم که یاقوتست و تن سیم
نمی دانم دلت سنگست یا روی
نپندارم که در بستان فردوس
بروید چون تو سروی بر لب جوی
چه شیرین لب سخنگویی که عاجز
فرو می ماند از وصفت سخنگوی
به بویی الغیاث از ما برآید
که ای باد از کجا آوردی این بوی
الا ای ترک آتشروی ساقی
به آب باده عقل از من فروشوی
چه شهرآشوبی ای دلبند خودرای
چه بزم آرایی ای گلبرگ خودروی
چو در میدان عشق افتادی ای دل
بباید بودنت سرگشته چون گوی
دلا گر عاشقی می سوز و می ساز
تنا گر طالبی می پرس و می پوی
در این ره جان بده یا ترک ما گیر
بر این در سر بنه یا غیر ما جوی
بداندیشان ملامت می کنندم
که تا چند احتمال یار بدخوی
محالست این که ترک دوست هرگز
بگوید سعدی ای دشمن تو می گویی

آتشبادهبزمبستاندوستساقیسخنسعدیسمنشهرآشوبشیرینعاشقعشقعقلملامتیاسمن


مشاهده برنامه در فروشگاه اپل


اشعار مرتبط



نظرات نوشته شده



نظر بدهید