غزلستان
فال حافظ
جستجو
پربینندهترینها
ورود
با Lexingo کلمات انگلیسی یاد بگیرید
Lexingo
امتیاز بگیرید و رقابت کنید
«موافق» در غزلستان
حافظ شیرازی
«موافق» در غزلیات حافظ شیرازی
بر آن سرم که ننوشم می و گنه نکنم
اگر موافق تدبیر من شود تقدیر
سعدی شیرازی
«موافق» در غزلیات سعدی شیرازی
ای موافق صورت و معنی که تا چشم منست
از تو زیباتر ندیدم روی و خوشتر خوی را
هرگز حسد نبرده و حسرت نخورده ام
جز بر دو روی یار موافق که در همست
چنان غریو برآورده بودم از غم عشق
که بر موافقتم زهره نوحه گر می گشت
آه دریغ و آب چشم ار چه موافق منند
آتش عشق آن چنان نیست که وانشانمش
به دوستی که ز دست تو ضربت شمشیر
چنان موافق طبع آیدم که ضرب اصول
چون دوست موافقست سعدی
سهلست جفای خلق عالم
دلی دو دست نگیرد دو مهر دل نپذیرد
اگر موافق اویی به ترک خویش بگویی
چنان موافق طبع منی و در دل من
نشسته ای که گمان می برم در آغوشی
با دشمنان موافق و با دوستان به خشم
یاری نباشد این که تو با یار می کنی
سر دل از زبان نشود هرگز آشکار
گر دل موافقت نکند کای زبان بگوی
خیام نیشابوری
«موافق» در رباعیات خیام نیشابوری
یاران موافق همه از دست شدند
در پای اجل یکان یکان پست شدند
مولوی
«موافق» در دیوان شمس - غزلیات مولوی
برای یار لطیفی كه شب نمیخسبد
موافقت كن و دل را بدو سپار مخسب
با تو موافق شدم با تو منافق شدم
بر دبه عاشق شدم در دبه زیت پلید
تو مخالفت همیكش تو موافقت همیكن
چو لباس تو درانند تو لباس وصل میدوز
به موافقت بیابد تن و جان سماع جانی
ز رباب و دف و سرنا و ز مطربان درآموز
گر نكنی موافقت درد دلی بگیردت
همنفسی خوش است خوش هین مگریز یك نفس
ما را ز درون موافقتهاست
تا ظن نبری كه ما همینیم
ما در جهان موافقت كس نمیكنیم
ما خانه زیر گنبد اطلس نمیكنیم
ازواج موافق را شربت ده و دم دم ده
امشاج منافق را درهم زن و برهم زن
بر آب حیات راه یابی
گر سر موافقت بدانی
هله عاشقان صادق مروید جز موافق
كه سعادتی است سابق ز درون باوفایی
یار موافق تا صبح صادق
شاهی و مولا كامشب نخسپی
«موافق» در دیوان شمس - رباعیات مولوی
تو هم به موافقت سری در جنبان
گر زانکه سر عاشق هستی هستت
دوری ز برادر منافق بهتر
پرهیز ز یار ناموافق بهتر
خاک قدم یار موافق حقا
از خون برادر منافق بهتر
در سایهی زلف تو دمی میخسبم
تو نیز موافقت کنی وقت تو خوش
ای یار مرا موافقی وقتت خوش
بر حال دلم چو لایقی وقتت خوش
ای دل تو در این واقعه دمسازی کن
وی جان به موافقت سراندازی کن
در باغ درآب با گل اگر خار نهای
پیش آر موافقت گر اغیار نهای
در عشق موافقت بود چون جانی
در مذهب هر ظریف معنی دانی