شب دوشینه ما بیدار بودیم
همه خفتند و ما بر كار بودیم
حریف غمزه غماز گشتیم
ندیم طره طرار بودیم
به گرد نقطه خوبی و مستی
به سر گردنده چون پرگار بودیم
تو چون دی زادهای با تو چه گویم
كه با یار قدیمی یار بودیم
مثال كاسههای لب شكسته
به دكان شه جبار بودیم
چرا چون جام شه زرین نباشیم
چو اندر مخزن اسرار بودیم
چرا خود كف ما دریا نباشد
چو اندر قعر دریابار بودیم
خمش باش و دو عالم را به گفت آر
كز اول گفت بیگفتار بودیم