غزل شماره ۱۱۲۷

غزلستان :: مولوی :: دیوان شمس - غزلیات
مشاهده برنامه «دیوان شمس» در فروشگاه اپل


افزودن به مورد علاقه ها
وجهك مثل القمر قلبك مثل الحجر
روحك روح البقا حسنك نور البصر
دشمن تو در هنر شد به مثل دم خر
چند بپیماییش نیست فزون كم شمر
اقسم بالعادیات احلف بالموریات
غیرك یا ذا الصلات فی نظری كالمدر
هر كه بجز عاشقست در ترشی لایقست
لایق حلوا شكر لایق سركا كبر
هجرك روحی فداك زلزلنی فی هواك
كل كریم سواك فهو خداع غرر
چون سر كس نیستت فتنه مكن دل مبر
چونك ببردی دلی بازمرانش ز در
چشم تو چون رهزند ره زده را ره نما
زلف تو چون سر كشد عشوه هندو مخر
عشق بود دلستان پرورش دوستان
سبز و شكفته كند جان تو را چون شجر
عشق خوش و تازه رو طالب او تازه تر
شكل جهان كهنه‌ای عاشق او كهنه خر
عشق خران جو به جو تا لب دریای هو
كهنه خران كو به كو اسكی ببج كمده ور

جهانخدادوستزلفعاشقعشقعشوههندوچشم


مشاهده برنامه در فروشگاه اپل


اشعار مرتبط



نظرات نوشته شده



نظر بدهید