غزل شماره ۲۰۵۰

غزلستان :: مولوی :: دیوان شمس - غزلیات
مشاهده برنامه «دیوان شمس» در فروشگاه اپل


افزودن به مورد علاقه ها
جانا بیار باده و بختم تمام كن
عیش مرا خجسته چو دارالسلام كن
زهره كمین كنیزك بزم و شراب توست
دفع كسوف دل كن و مه را غلام كن
همچون مسیح مایده از آسمان بیار
از نان و شوربا بشری را فطام كن
مشتی فسرده را به دم گرم بشكفان
مشتی گدای را شه بااحتشام كن
این روی پرگره را خندان و شاد كن
این عمر منقطع را عمری مدام كن
ای شوق هر دماغ سر عاشقان بخار
وی ذوق هر مقام بر ما مقام كن
آن خانه را كه جام نباشد چو نیست نور
ما خانه ساختیم تو تدبیر جام كن
ما را وظیفه‌هاست ز لطف تو صد هزار
درمانده گشت دل كه چه گوید كدام كن
خاموش كن كه دوست مجیب است بی‌سال
نظاره كرم كن و ترك كلام كن

آسمانبادهبختبزمتدبیرجامخنداندوستزهرهسلامشرابشوقعاشقعیشلطفمسیح


مشاهده برنامه در فروشگاه اپل


اشعار مرتبط



نظرات نوشته شده



نظر بدهید