غزل شماره ۱۳۳۸

غزلستان :: مولوی :: دیوان شمس - غزلیات
مشاهده برنامه «دیوان شمس» در فروشگاه اپل


افزودن به مورد علاقه ها
بقا اندر بقا باشد طریق كم زنان ای دل
یقین اندر یقین آمد قلندر بی‌گمان ای دل
به هر لحظه ز تدبیری به اقلیمی رود میری
ز جاه و قوت پیری كه باشد غیب دان ای دل
كجا باشید صاحب دل دو روز اندر یكی منزل
چو او را سیر شد حاصل از آن سوی جهان ای دل
چو بگذشتی تو گردون را بدیدی بحر پرخون را
ببین تو ماه بی‌چون را به شهر لامكان ای دل
زبون آن كشش باشد كسی كان ره خوشش باشد
روانش پرچشش باشد زهی جان و روان ای دل
دهد نوری طبیعت را دهد دادی شریعت را
چو بسپارد ودیعت را بدان سرحد جان ای دل
شنودی شمس تبریزی گمان بردی از او چیزی
یكی سری دل آمیزی تو را آمد عیان ای دل

تبریزتدبیرجهانشریعتصاحبطریقمنزلگردونگمانیقین


مشاهده برنامه در فروشگاه اپل


اشعار مرتبط



نظرات نوشته شده



نظر بدهید