غزل شماره ۲۳۶۲

غزلستان :: مولوی :: دیوان شمس - غزلیات
مشاهده برنامه «دیوان شمس» در فروشگاه اپل


افزودن به مورد علاقه ها
ای دو چشمت جاودان را نكته‌ها آموخته
جان‌ها را شیوه‌های جان فزا آموخته
هر چه در عالم دری بسته‌ست مفتاحش تویی
عشق شاگرد تو است و درگشا آموخته
از برای صوفیان صاف بزم آراسته
وانگهانی صوفیان را الصلا آموخته
وز میان صوفیان آن صوفی محبوب را
سر معشوقی مطلق در خلاء آموخته
و آن دگر را ز امتحان اندر فراق انداخته
سر سر عاشقانش در بلا آموخته
عشق را نیمی نیاز و نیم دیگر بی‌نیاز
این اجابت یافته و آن خود دعا آموخته
پیش آب لطف او بین آتشی زانو زده
همچو افلاطون حكمت صد دوا آموخته
با دعا و با اجابت نقب كرده نیم شب
سوی عیاران رند و صد دغا آموخته
پرجفایانی كه ایشان با همه كافردلی
مر وفا را گوش مالیده وفا آموخته
زخم و آتش‌های پنهانی است اندر چشمشان
كهنان را همچو آیینه صفا آموخته
جمله ایشان بندگان شمس تبریزی شده
در تجلی‌های او نور لقا آموخته

آتشبزمتبریزجاودانجفادعاشوقصوفیعاشقعشقفراقلطفمعشوقوفاپنهانچشمیاران


مشاهده برنامه در فروشگاه اپل


اشعار مرتبط



نظرات نوشته شده



نظر بدهید