غزل شماره ۱۷۹۴

غزلستان :: مولوی :: دیوان شمس - غزلیات
مشاهده برنامه «دیوان شمس» در فروشگاه اپل


افزودن به مورد علاقه ها
ای باغبان ای باغبان آمد خزان آمد خزان
بر شاخ و برگ از درد دل بنگر نشان بنگر نشان
ای باغبان هین گوش كن ناله درختان نوش كن
نوحه كنان از هر طرف صد بی‌زبان صد بی‌زبان
هرگز نباشد بی‌سبب گریان دو چشم و خشك لب
نبود كسی بی‌درد دل رخ زعفران رخ زعفران
حاصل درآمد زاغ غم در باغ و می كوبد قدم
پرسان به افسوس و ستم كو گلستان كو گلستان
كو سوسن و كو نسترن كو سرو و لاله و یاسمن
كو سبزپوشان چمن كو ارغوان كو ارغوان
كو میوه‌ها را دایگان كو شهد و شكر رایگان
خشك است از شیر روان هر شیردان هر شیردان
كو بلبل شیرین فنم كو فاخته كوكوزنم
طاووس خوب چون صنم كو طوطیان كو طوطیان
خورده چو آدم دانه‌ای افتاده از كاشانه‌ای
پریده تاج و حله شان زین افتنان زین افتنان
گلشن چو آدم مستضر هم نوحه گر هم منتظر
چون گفتشان لا تقنطوا ذو الامتنان ذو الامتنان
جمله درختان صف زده جامه سیه ماتم زده
بی‌برگ و زار و نوحه گر زان امتحان زان امتحان
ای لك لك و سالار ده آخر جوابی بازده
در قعر رفتی یا شدی بر آسمان بر آسمان
گفتند ای زاغ عدو آن آب بازآید به جو
عالم شود پررنگ و بو همچون جنان همچون جنان
ای زاغ بیهوده سخن سه ماه دیگر صبر كن
تا دررسد كوری تو عید جهان عید جهان
ز آواز اسرافیل ما روشن شود قندیل ما
زنده شویم از مردن آن مهر جان آن مهر جان
تا كی از این انكار و شك كان خوشی بین و نمك
بر چرخ پرخون مردمك بی نردبان بی نردبان
میرد خزان همچو دد بر گور او كوبی لگد
نك صبح دولت می دمد ای پاسبان ای پاسبان
صبحا جهان پرنور كن این هندوان را دور كن
مر دهر را محرور كن افسون بخوان افسون بخوان
ای آفتاب خوش عمل بازآ سوی برج حمل
نی یخ گذار و نی وحل عنبرفشان عنبرفشان
گلزار را پرخنده كن وان مردگان را زنده كن
مر حشر را تابنده كن هین العیان هین العیان
از حبس رسته دانه‌ها ما هم ز كنج خانه‌ها
آورده باغ از غیب‌ها صد ارمغان صد ارمغان
گلشن پر از شاهد شود هم پوستین كاسد شود
زاینده و والد شود دور زمان دور زمان
لك لك بیاید با یدك بر قصر عالی چون فلك
لك لك كنان كالملك لك یا مستعان یا مستعان
بلبل رسد بربط زنان وان فاخته كوكوكنان
مرغان دیگر مطرب بخت جوان بخت جوان
من زین قیامت حاملم گفت زبان را می هلم
می ناید اندیشه دلم اندر زبان اندر زبان
خاموش و بشنو ای پدر از باغ و مرغان نو خبر
پیكان پران آمده از لامكان از لامكان

آسمانارغواناندیشهباغبانبختبربطبلبلجامجهانجوانخندهدولتسخنسمنسوسنشاهدشیرینصبحصبرصنمطربطوطیلالهمستمطربمغانهندوچشمچمنگلزارگلستانگلشنیاسمن


مشاهده برنامه در فروشگاه اپل


اشعار مرتبط



نظرات نوشته شده



نظر بدهید